به گزارش پایگاه خبری تکواندو پلاس و به نقل از روزنامه ایران ورزشی؛ فریبرز عسگری ۴۸ ساله دارای دو فرزند ۱۷ و ۱۶ ساله که اولین آنها پسری به نام عرفان و مثل پدرش «عشق تکواندو» است، این روزها مأموریتی دشوار را در دست اجرا دارد. عسگری این روزها در مقام سرمربی ایران، تکواندوکاران را به گرندپریهای بلغارستان میبرد و امتیازات ضروری برای حضور در المپیک سیودوم را در آنجا جستوجو میکند و اگر آنجا هم مجوز حاصل نیامد، به تورنمنت کرواسی و گرندپری روسیه ورود خواهد کرد. سه تکواندوکار ایرانی با نامهای آشنای آرمین هادیپور، میرهاشم حسینی و سجاد مردانی بیش از سایرین به سهمیه توکیو نزدیکاند اما تا زمانی که این مجوزها رسماً حاصل نشود، خواب از چشمهای خسته عسگری که در زمان جوانی کیسهای سرشار از مدالهای بینالمللی را اندوخت و در زمان مربیگری نیز در دو مقطع ملیپوشان را هدایت کرده، ربوده خواهد شد. او برخلاف مهدی بیباک و محمدرضا مهماندوست که آدمهای آتشی و اهل ریسک هستند، مظهر حرکات حسابشده و پرهیز از ریسکهای غیرضروری است و در غیر این صورت به مدالهای نقره و برنز جامهای جهانی تکواندو ۱۹۹۱ و ۱۹۹۷ و برنز قهرمانی جهان ۱۹۹۵ نمیرسید و قهرمان آسیای ۱۹۹۲ در خاک مالزی و صیاد طلای بازیهای آسیایی ۱۹۹۴ در هیروشیما نمیشد.
آقای سرمربی از برنامه پیش روی تیم ملی تکواندو بگویید
راهی شرق اروپا هستیم تا ابتدا در گرندپری بلغارستان و سپس در تورنمنت صربستان بخشی از امتیازات لازم برای حضور در المپیک را بیندوزیم.
اگر نشد و کم آوردید، چه خواهید کرد؟
طبعاً به تورنمنت کرواسی و فاینال گرندپری روسیه خواهیم رفت. در میان آنها مسابقات روسیه اهمیتی بیشتر دارد زیرا ضریب امتیازدهی در آن ۸۰ و به این ترتیب چند برابر ضریب سایر تورنمنتها است.
از حاصل حضورمان در تورنمنت انتخابی قبلی (که در چیبای ژاپن بود) چقدر رضایت دارید؟
راضی هستم، چون بچهها خوب جنگیدند و پا پس نکشیدند. به لحاظ کسب امتیاز و بالا بردن شانس راهیابیشان به المپیک ۲۰۲۰ نیز موفق عمل کردند و امتیازاتی در آنجا صید شد که در آینده به کارمان میآید.
اما این حضور منجر به کسب سهمیه نشد
این یک پروسه زمانبر است و یک مجموعه تورنمنت و امتیازات کسب شده در آنها مشخص میکند که چه کسانی به المپیک میروند و کدام افراد خیر. در مجموع اتفاقاتی که تا اینجای مسیر برای ما شکل گرفته، بیشتر رخدادهای خوب بوده است تا اتفاقات منفی.
از بین بچهها کدامیک بیشتر به سهمیه المپیک نزدیکاند؟
هادیپور، حسینی و مردانی هر سه نفر صاحب بختاند و مادامی که جزو ۵ نفر اول وزنشان در محاسبات جهانی بمانند، از این بخت بینصیب نخواهند شد. ما نیز به یک اندازه و به شکلی وسیع هر سه نفر را حمایت و همراهی میکنیم تا به هدفشان برسند.
در این مقطع جای چه چیزهایی را در اردوی تیم ملی و کلاً در مأموریت کسب سهمیههای المپیک خالی میبینید؟
صحبت من، یک بحث کلی است و فقط به حالا و المپیک پیشرو برنمیگردد. من در صحبتهایم با سران ورزش نیز این را گفتهام. خواستهام این است که آنها برای یک بار و تنوع هم که شده و به عنوان مثال در همین ماههای حساس پیشرو به تکواندو به چشم فوتبال نگاه کنند و همانقدر برای این ورزش اعتبار و توجه و سرمایه قائل شوند که سالها برای فوتبال لحاظ شده است.
اما بعید است این کار را بکنند
به نفع همه است که این کار صورت بگیرد. شما ببینید که در ادوار اخیر المپیک و بازیهای آسیایی، همپا با کشتی و وزنهبرداری کدام رشتهها بسیار مدالآور بودهاند، خب به همین نسبت نیز باید روی آنها خرج و سرمایهگذاری شود. حمایتهای ضروری و بحق چیزی است که تکواندوکاران ما و همه رشتههای رزمی دیگر میخواهند و این کمترین پاداش برای موج مدالآوری ۳۵ سال اخیر آنها است.
اما اوضاع اقتصادی نیز مناسب نیست و بودجهها و سفرها و امکانات کاهش یافته است
خواسته من بدون احتساب این مسأله شکل نگرفته است. شما نمیتوانید هزینه نکنید و توقع کسب سهمیهها و مدالها را داشته باشید. بسیاری از خواستههای اهالی تکواندو مواردی است که حق مسلم آنها است و نباید به چشم زیادهخواهی به آن نگریست، فقط کافی است تعداد مدالهای این رشته در آسیا و جهان را از ۱۹۸۴ به بعد بشمرید تا دریابید هرچه میگوییم عین حق است.
بهترین خاطره خودتان چیست؟
چه در هیأت یک ورزشکار و چه در قامت مربی به بردهای زیادی رسیدهام ولی یکی ماندگارتر و در ذهنم برای همیشه حک شده است و آن هم کسب طلای قهرمانی آسیای ۱۹۹۲ در خاک مالزی بود. پس از کسب چندین و چند مدال قارهای در سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ اولین باری بود که یک طلای قهرمانی آسیا را صید میکردیم و همین مسأله است که آن مدال را یگانه میسازد.
مقام و پستتان در حال حاضر شما را از معرفی بهترین تکواندوکار نسل فعلی بازمیدارد و یقین داریم که از همه آنها به نیکی یاد میکنید اما بهترین تکواندوکار کل تاریخ ایران را چه کسی میدانید؟
ترجیح میدهم اسم یک نفر را نیاورم و فهرستی حاوی پنج شش نام را نقل کنم. کسانی که پیشروان پروسه طلایی شدن تکواندو و اوجگیری این ورزش در ایران بودند و اثرشان به نسلهای بعدی هم بسط یافته است. آدمهایی مثل سیدحسن زاهدی، فریبرز دانش، هادی ساعی، علیرضا نصر آزادانی، یوسف کرمی و مجید افلاکی. بعضی از آنها تا همین پنج شش سال پیش مسابقه میدادند.
از پسرتان عرفان بگویید. میگویند تکواندوکار قابلی شده است؟
امیدوارم همینطور شده باشد. او در لیگ تکواندو هم شرکت میکند و در حال ارتقای درجه و کسب تجربیات بیشتر است اما اینکه در نهایت دستش به کجا بند میشود، به همت شخصی خود او مربوط میگردد.
دخترتان چه؟
«یگانه» علایقی دیگر دارد و بههرحال من برای هر یک از رویکردها و سلایق آنها احترام قایلم. بچهها مختارند به هر سمت و سویی که دوست دارند، بروند و به عنوان یک پدر حامی درجه اول آنها هستم. این چیزی است که زندگی به من آموخته است.
عملکرد فدراسیون تکواندو طی سالهای اخیر را چگونه میبینید؟
ترجیح میدهم در شرایط خطیر فعلی در اینباره صحبت نکنم، زیرا همه باید دست اتحاد به یکدیگر بدهند تا به المپیک برسیم و آنجا هم بدرخشیم. لازمه این کار همراه شدن فدراسیون با تلاشهای صورت گرفته و حمایت و شارژ ملیپوشان و تقویت شرایط اردونشینان و ارتقای کیفیت اردوها است. این یک تلاش گسترده و همگانی را میطلبد و هر یک از مسئولان این ورزش و تکواندوکاران طراز اول ما باید با یکدیگر همکاری و همراهی کنند. صحبتهای ریشهایتر بماند برای بعد.
- کد خبر 12379
- 273 بازدید
- پرینت