به گزارش پایگاه خبری تکواندو پلاس، یک هفتهای از داستان مصاحبههای جنجالی میرهاشم حسینی و آرمین هادیپور میگذرد. ظاهراً همه چیز آرام است و بعد از جلسهای که مسئولان فدراسیون تکواندو برگزار کردند، دیگر خبری از این مصاحبهها نیست اما به نظر این آرامش همان آتش زیر خاکستر است و هر لحظه میتواند دوباره شعله بکشد. هفته گذشته بود که بعد از انتشار یک فیلم از سروش احمدی که در حال مسافرکشی بود، آرمین هادیپور و میرهاشم حسینی در حمایت از این قهرمان تکواندو مصاحبه کردند اما این مصاحبهها جنجال به پا کرد.
این دو قهرمان شایسته تکواندو که یک سال دیگر قرار است در المپیک برای کسب مهمترین مدال ورزشی تلاش کنند از نگاه تبعیضآمیزی که نسبت به ورزشهای مدالآور و حرفهای مثل فوتبال وجود دارد، گلایه کردند و نگاه مسئولان ورزش نسبت به خودشان را با کارگران روزمزد مقایسه کردند اما این گلایهها به تصمیمگیران ورزش بر خورده و معتقدند که اینگونه حرف زدنها در شأن ورزشکاران ایران نیست. بر اساس شنیدهها برخی از آنها در محافل خصوصی پا را فراتر گذاشتند و مدعی شدند که مثلاً میر هاشم حسینی به خاطر حضور در جاکارتا ۴۸۰ میلیون تومان یا به خاطر کسب سهمیه و موارد دیگر در حدود ۳۰ میلیون تومان پاداش گرفته و کجا یک کارگر روزمزد میتواند چنین مزدی را دریافت کند؟ بنابراین این ورزشکار حق نداشته چنین مصاحبهای را انجام بدهد!
وجود این نگاه باعث میشود که بیش از همیشه نگران وضعیت این روزهای ورزش باشیم و کاملاً به این نکته برسیم که این آرامش امروزی آتش زیر خاکستر است و هر لحظه باید منتظر شعله ور شدن دوباره آن بود.
این در حالی است که انتظار میرفت حتی قبل از انجام مصاحبههای اینچنینی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک اقدامی فوری انجام داده و نشان بدهند شرایط را درک کردهاند که در روزهای کرونایی، ورزشکاران برای تمرین کردن در خانه خود به حمایتهای بیشتری نیاز دارند اما نه تنها این کار انجام نشد بلکه حالا شنیده میشود که در مقابل این مصاحبهها موضع هم گرفته شده و حتی کار به تهدید هم رسیده است؛ موضعی نگرانکننده که نشان میدهد تصمیمگیرندگان ورزش از اصل موضوع دور هستند و به طور دقیق نمیدانند با چه کسانی روبهرو هستند. نمیدانند حدود یک سال دیگر تمام امیدشان برای مدالآوری در بازیهای المپیک و بالا رفتن پرچم ایران همین افرادی هستند که امروز معقتدند با مصاحبههای خود حاشیه درست کردهاند.
آیا واقعاً ورزش ایران تا این اندازه ندار شده که توان اداره ۵۲ قهرمان را برای مدت یک سال ندارد؟ بعید است در کشوری با این همه منابع و سرمایه و البته با وجود همه تحریمها، مشکل نداری باشد. مشکل ندانستن مدیران است که نمیدانند چگونه باید سرمایههای انسانی ورزش را حفظ کنند.
ورزش ایران علاوه بر میرهاشم حسینی و آرمین هادیپور که دلاورانه توانستند سهمیه المپیک را کسب کنند، ۴۹ نفر دیگر را دارد که سهمیه المپیک را کسب کردهاند. یعنی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید در مجموع برای ۵۱ نفر برنامهریزی و یک سال آنها را حمایت کنند. آیا واقعاً این برای ورزش ایران خیلی کار سختی است؟
در راستای حمایت از همین ورزشکاران هم کمیته ملی المپیک مصوبهای داشت که بر اساس آن در یک سال مانده به المپیک ماهی ۵ میلیون تومان به ورزشکارانی که سهمیه المپیک کسب کرده بودند، پرداخت کند. این مبلغ در دو مرحله و در هر مرحله ۳۰ میلیون تومان باید به حساب ورزشکاران المپیکی پرداخت شود که بعد از واریز مبلغ ۳۰ میلیون تومان در مرحله اول، مبلغ مرحله دوم پرداخت نشده و مشخص هم نیست که با توجه به تعویق المپیک پرداخت بشود یا نشود؟ فعلاً کمیته ملی المپیک در حال چرتکه انداختن است که آیا این حقوق ۵ میلیون تومانی را الان پرداخت کند یا نگه دارد و در شش ماه مانده به برگزاری المپیک پرداخت کند؟
همین اما و اگر در پرداخت حقوق به ورزشکاران، نشان از نگاه روزمزدی به ورزشکاران و قهرمانان ورزش دارد. همین که با به تعویق افتادن المپیک مدیران ورزش احساس میکنند که دغدغههای ورزشکاران هم به تعویق افتاده و حالا دیگر تمرینات آمادهسازی را هم انجام نمیدهند، نشانه دیگری از ندانستن آنهاست. اگر غیر از این بود باید بلافاصله مسئولان ورزش تصمیم میگرفتند و به صراحت اعلام میکردند که اگر المپیک یک سال به تعویق افتاده دلیل نمیشود که حقوق ورزشکاران هم به تعویق بیفتد.
مگر تمرینات آمادهسازی ورزشکاران برای المپیک به تعویق افتاده که حقوق آنها به تعویق بیفتد؟ آیا با تعویق المپیک، دغدغههای ورزشی و شخصی ورزشکاران هم به تعویق افتاده که بخواهند جلوی پرداخت حقوق ورزشکاران را بگیرند؟ مگر با تعویق المپیک خواستههای مسئولان ورزش نسبت به قبل از کاروان المپیکی ایران کمتر شده که میخواهند جلوی پرداختی به ورزشکاران را بگیرند.
ضمن اینکه ۵۱ نفر ماهی ۵ میلیون بگیرند در نهایت میشود حدود ۲۶۰ میلیون تومان در ماه که اگر ضرب در ۱۲ ماه شود، به رقمی کمتر از ۳ میلیارد تومان میرسد. ۳ میلیارد برای ورزشی که میلیونها دلار صرف ندانم کاری مدیران در ورزش میشود، رقمی نیست.
همین الان مسئولان کمیته ملی المپیک طرحهای عمرانی در دست اجرا دارند، آیا این سه میلیارد تومان بیشتر از هزینه میز و صندلیها خواهد بود؟ چرا وقتی به ورزشکاران مدالآور میرسد، نوبت صرفه جویی میشود. آبروی ورزش ایران با داشتن یک آکادمی شیک و مجلل حفظ نمیشود، بلکه با مدال آوری همین قهرمانانی که برخی معتقد هستند باید گوش آنها را کشید، حفظ میشود.
بر خلاف مدیران ورزشی، ورزشکاران و قهرمانان ایران هرگز خواسته غیر معقولی نداشتند. آنها همیشه حقشان را خواستند و همین حالا هم حقشان را میخواهند. جوایز سال ۹۷ و ۹۸ پرداخت نشده است و باید پرداخت شود، چطور میشود که برای تمامی ریخت و پاشها پول هست اما برای دادن حق ورزشکاران نیست؟ورزشکارانی که قرار است یکسال دیگر پرچم ایران را بالا ببرند و در چنین مواقعی است که تمامی کم کاریها و اشتباهات مدیران ورزش در پس همین موفقیتها پنهان میماند. بنابراین به خاطر خودشان هم که شده باید بدانند در چنین مواقعی چگونه باید از قهرمانان مراقبت کنند. این یک سرمایهگذاری دو سر سود برای مدیران ورزش است. هم در کارنامه آنها ناخودآگاه موفقیت ورزش در المپیک ثبت میشود و همین که مردم فراموش میکنند در ماجرای قرار داد مارک ویلموتس و یا اتفاقاتی شبیه به آن چه کسانی مقصر بودند و چه کردند. باید قدر این لحظهها را بدانند و از این تصمیمات به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.
منبع: ایران ورزشی
- کد خبر 15840
- 736 بازدید
- پرینت