به گزارش پایگاه خبری تکواندو پلاس، یکی از ویژگیهای دوران قهرمانی خاطرات تلخ و شیرین است که هر ورزشکار با آن دست و پنجه نرم میکند. روایت داستان های واقعی از زندگی قهرمانان که سالها در صندوقچه اسرار آنها مانده و به فراموشی سپرده شده شنیدنش خالی از لطف نیست.
فرزاد ذرخش هوگوپوش سابق تیم ملی تکواندو که مدال برنز قهرمانی جهان، نقره بازیهای آسیایی و طلا، نقره و برنز قهرمانی آسیا در کارنامه ورزشیاش به چشم میخورد از خاطرات دوران قهرمانی خود به تکواندو پلاس میگوید:
«با اولین حضورم در تیم ملی به مسابقات قهرمانی جهان سال ۱۹۸۹ به میزبانی کره جنوبی راه پیدا کردم که از شیرین ترین خاطرات من است. مربی آن زمان کانگ شین چال کره ای بسیار سخت گیربود و تمرینات طاقت فرسایی به بازیکنان میداد که برای خیلیها غیر قابل تحمل بود و عده کمی از ما توانستند به عضویت تیم ملی برسند. بعضی از هوگوپوشان در روزهای اول اردو پا به فرار میگذاشتند، در نهایت با تحمل تمام دشواری ها توانستم گردن آویز برنز کسب کنم و روی سکوی سوم این رقابتها بایستم.
همچنین خاطره تلخ و شیرینی دارم از جام جهانی ۱۹۹۰ اسپانیا که تیم بسیار خوبی داشتیم و با زحمات فراوان اعزام شده بودیم ولی متاسفانه در روزهای اول مسابقات هر ۶ وزن اول نتیجه را به رقبای خود واگذار کردند و شکست خوردند.
شب آخر که فردای آن من و مسعود باقری هم اتاقی من باید به شیاپ چانگ میرفتیم، یدالله مرندیان سرپرست تیم به خوابگاه ما آمد و گفت تنها امید تیم شما هستید، کاری کنید تا مدال بیاورید و دست خالی به کشور برنگردیم. در جواب به ایشان گفتم من شکلات خیلی دوست دارم اگر بخورم انرژی مضاعف میگیرم، قطعا مدال کسب میکنم و روی سکو میروم.
بنده خدا برای من یک کارتن شکلات آورد و با مسعود حسابی خوردیم ولی با این وجود هر دو باختیم و نتیجه نگرفتیم.
آخرین مسابقه ای که در آن حضور داشتم قهرمانی آسیا سال ۱۹۹۶ استرالیا بود و در آن بیژن مقانلو و من مدال طلا کسب کردیم، بعد از اتمام مسابقهام از شور و هیجان زیاد به گوشهای از سالن رفتم که هیچ تماشاگری آنجا نبود و دست تکان دادم سرمربی تیم نادر خدامرادی به سمت من آمد و گفت اینجا چکار میکنی؟ برای کی دست تکان میدی؟ اینجا کسی نیست و به سمت تماشاچیان هدایتم کرد.»



- کد خبر 16171
- 666 بازدید
- پرینت