به گزارش پایگاه خبری تکواندو پلاس، یکی از ویژگیهای دوران قهرمانی خاطرات تلخ و شیرین است که هر ورزشکار با آن دست و پنجه نرم میکند. روایت داستان های واقعی از زندگی قهرمانان که سالها در صندوقچه اسرار آنها مانده و به فراموشی سپرده شده شنیدنش خالی از لطف نیست.
مهسا شهباز طهماسبی ملی پوش اسبق تکواندو کشورمان از خاطرات دوران قهرمانی خود به تکواندو پلاس میگوید:
«ورودم به تکواندو کاملا اتفاقی بود و برای همراهی یکی از دوستانم این رشته را شروع کردم اما از همان ابتدا با شرکت در مسابقات مدال کسب میکردم و سطح خوبی داشتم. در نهایت زمانی که تصمیم گرفتم باشگاه را ترک کنم راحله یکتن مربی من با خانوادهام صحبت کردن تا به مسیرم ادامه بدهم.
شیرین ترین خاطرهای که از دوران ورزشکاری دارم مربوط به مسابقات کشوری نوجوانان سال ۱۳۸۴ است که برای اولین بار و با کمربند آبی حضور پیدا کرده بودم؛ در این رقابتها تمام حریفان با تجربه خود را شکست دادم و مدال طلا را بدست آوردم.
در همان سال اعلام کردند نوجوانانی که طلای کشوری گرفتهاند برای کسب تجربه میتوانند در انتخابی تیم ملی بزرگسالان شرکت کنند. قرعه سختی داشتم و همه تاکید میکردند مراقب باش که آسیب نبینی اما خدا را شکر توانستم مدال برنز را کسب کنم و زمانی که اسم منتخبین راه یافته به اردو را میخواندند نام من هم در لیست بود چراکه استاد ذوالقدر و استاد پروانه تهرانی معتقد بودند عملکرد خوبی داشتهام و با کمترین سن به اردوی تیمملی بزرگسالان راه پیدا کردم.
خاطرهای تلخ از تورنمنت سوئد دارم؛ این رویداد اولین اعزام من به مسابقهای بینالمللی بود که برای حضور در آن بسیار آماده و هیجان زده بودم اما شب قبل از اعزام خانم حسینی اعلام کردند که ویزا صادر نشده است.
بعد از آن در تورنمنت لبنان عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشتم تا حدی که استاد فرجام دانش به مربی من گفته بودند این بازیکن آینده خوبی دارد اما متاسفانه در آنجا ناداوری شد و به هیچکدام از ضربات امتیاز تعلق نمیگرفت و با اختلاف امتیاز کم نتیجه را واگذار کردم.
تلخ ترین خاطره دوران ورزشکاری من مربوط به مسابقات آسیایی نوجوانان بود که در اوج آمادگی جسمی مدال را از دست دادم. استرس زیادی داشتم، شب قبل از مسابقه نتوانستم استراحت کنم و با حال بدی وارد زمین مبارزه شدم که در دیدار قبل از نیمه نهایی با وجودی که تا ثانیههای آخر جنگیدم ولی نتیجه را واگذار کردم.
در نهایت هم به خاطر تمرینات فشرده و سختی که در اردوها داشتم دچار آسیب دیدگیهای پی در پی شدم. در آن زمان مربی کرهای داشتیم که از من میخواست هم در اردوی بزرگسالان هم نوجوانان حضور داشته باشم و تمرین کنم که در همین زمان زانوی پای چپ من آسیب دید و جراحی و ریکاوری آن بیش از یک سال زمان برد و زمانیکه به اردو بازگشتم قرار بود برای مسابقات انتخابی گوانجو آماده شویم که زانوی پای راستم آسیب دید؛ البته انصراف خود را از حضور در اردو اعلام کرده بودم چراکه اعضای تیم را بنابر صلاحدید خودشان از پیش انتخاب کرده بودند که همین موارد باعث دلسردی من از رشته تکواندو شد و تصمیم گرفتم به تحصیل در رشته مهندسی پزشکی ادامه بدهم.»








- کد خبر 17942
- 3146 بازدید
- پرینت